طلوع می کند خورشید...
و دلم در حسرت یک جرعه از ماه است...
چشمهای من به ظلمت خو گرفته...
اشکهایم ارمغان روشنی نیست.
پ.ن: دلم گرفته. سرم هم گرفته!!!!!!کلا حالم گرفته. آخه امروز عقل و احساسم جنگی کردند در حد جنگ جهانی اول.دیگه حال هر دو بد بود نتونستم از هیچ کودوم کمک بگیرم یه پست درست درمون بذارم اینم من باب خالی نبودن عریضه.